نابخشوده چشمامو در بیار تا سقوطم رو نظاره گر نباشه
 
صنم کوچولوی نا بخشوده

قتل عام رومئوی کثیف به دست ژولیت دوست داشتنی

 
 

نابخشوده چشمامو در بیار تا سقوطم رو نظاره گر نباشه
ارسال شده در چهار شنبهبرچسب:, -

 سقوط من...

ولي يه مشكل هست...

شما معني درد رو چشيدين درد براي من مفهومي

نداره يه بار پاتو با اب جوش بسوزون تا معني درد رو بفهمی اما بعد از

سوزش چند ثانيه اي اب جوش ديگه دردي نیست و بيشتر بي حسيه و

چندين بار ديگم با چاقو به جون بدنت بیافت ولي باز هم...اينارو نميگم كه

بگين چه ادم شجاع يا بزرگي چون ديگه كار من از اينجور حرفا گذشته...

لذتهاي زيادي دنيا رو گرفته لذتي كه من ازش

صحبت ميكنم شايد كثيف و البته مشكل باشه ولي.... هيتلر يا خيلي از

جنايتكاران ميدونستند كه به جهنم ميرن ولي اونام به كار خودشون ادامه

دادند به اين مطلب خوب فكر كنيد لطفا... من انسان خيلي زيبايي نيستم و

اينو ميدونم ولي سالمم !!!!! واين خيلي مهم است از من فاصله نگيريد، به

قول منسون اين 1سياست اصلاحي نيست .... و...

من از بچگي تنها بودم ، خيلي تنها با خانواده ولي تنها ووووو و تا به امروز

هرگاه به خودم نيگاه ميكنم گريم ميگيره چون من من من من فقط از چيزي

كه هستم خوشحال و متاسفم ..... اينارو

براي دلسوزي نميگم ولي اينو شما خواستين.. من دوست دارم وقتي

كسي ميگه خشونت و قتل و... در عمل اثباتش كنه نه مثل بعضي

گروههاكه.... من از متال خوشم مياد چون حرفاش با عملش

ميخونه و... من زيبا نيستم ولي... يادتون باشه سگها در حال سوختنن و و و

و ...و ... راستشو بخواين من يه پسر و انساني آرام و البته كمي ناجور ...

چند سال ... از اون وقت بود كه هر كي منو ميديد

ميگفت چقدر عوض شدي افسره و ناراحت وخشن و.... واز اين جور چيزا

خوب شايد بگين همين ؟ولي بعضي افراد هستند كه...در ذاتشون يه ...

هست و فقط منتظر يه تلنگرند كه اين تلنگر براي من منسون يا خودكشي

اون جون در دوران بچگي من و ذات من و ...كه جاي گفتنش نيست من من

من من نميدونم چي بنويسم،،،بايد دركش كني تا بفهمي از يه طرف لذت

كشتن از يه طرف وجود جهنم و از طرف ديگه من و ذات منم كم حرف و

تنهام از من نترسيد من كثيفم اما اين كثيفي از من نيست... خوب شايد

كمي زياده روي كردم در اين بار نوشتنم ولي ولي ولي ميخام حرفاتونو برام بنویسید

نظر نظر نظر یادتون نره

 

نمی توانم بخندم .. بگريم ...

نمی دانم درونم چيست دليلش را هم نمی دانم قوی نيستم جايگاهی

ندارم ميان بقيه ناخوشايندم نه زندگی ای دارم و نه مرگی می خوام فرياد

بزنم .. ولی نمی توانم زندگی ام مثل يک موزيک متن برای يک فيلم نفرت

انگيز انسانی است نمی توانم احساس کنم نمی توانم عشق بورزم هرگز کامل نبودم نه نمی توانم بخندم .. نه لبخند بزنم

 هيچ غلطی نمی توانم بکنم نمی توانم احساس کنم

درونم اتفاق می افته اهريمن را می کشم تا روحم را آزاد کنم آيينه ها رو

می شکنم تا رها شوم اگر لبخندی می بينی از ناچاری در قفس زمان است

لعنت به اين تاريکی که به بهانه مرا به جهان آورد قلبم را بيرون

کشيدم تا خونريزی ام را ببينم خونم را قربانی آزادی می کنم حس انتقامم

را ارضا می کنم و آينه درونم را دفن می کنم...

 

 

دارم به انتها نزدیک میشم...

کله پوستیها بند پوتینهاشون را محکم میکنند...

کو کلوکس ها در حال آتش زدن صلیب هستند...

من دارم آماده میشم...

ریچارد خودتو به ما برسون...

از بالا به پایین نگاه کن...

این بدنه تکه تکه شده ی من نیاز به آتش دارد...

از اینجا میبینم...این روح من است که ...

درد...درد...و فقط درد

چرا من... چرا من... چرا من...

 

روزی نیست که به خودم نگم... چرا من...

چرا من انتخاب شدم..

چرا چارلز منسون...چرا ادوارد گین...چرا تد باندی..چرا آدولف...

و چرا من...

قبلا...

 

فکر میکردم که تمام آدمای بد فقیرن...یا قاتل ها بد تیپ و قدیمی هستن...

با خودم میگفتم: نمیشه قاتلی سریالی در ایران باشه که مثل بعضی از قاتل های سریالی دنیا اهل

متال و... باشه... با خودم میگفتم این چیزا مال فیلماست...

اما حالا میفهمم هر جا از دنیا که با شه همه جور آدمی پیدا میشه یکیش خود...

نه .....هنوز نه...... امروز برای رفتن به جهنم کمی گرمه ...

من عاشق خودمم... اما هنوز کار دارم...

با لاخره میرم... شاید وقتی که کمی خنک تر باشد...

اونهایی که حرفای منو فهمیدن...منو با خودشون نبرن...

نباید واضح بکم... ok

دور تر از جاده...

دیگه راهی برام نمونده...

فقط راه چپ...

اما چرامن؟

 

این لذت رها شدن است...

من تنهایی رو دوست دارم... بودن بهتر از نبودنه...ولی بعضی وقتا فقط باید همه چی تموم بشه...

 

دیگر کشی بهتر از خود کشی... اما چرا من؟

نمیخوام بد باشم ...ولی این بدی تو ذات منه...

 

من تو را با خودم به جهنم نمیبرم...پس با من بیا ولی نه تا آخر ...پایانه دردناک مال منه... سوزش برای منه...

 

هیتلر من تا چند وقت بعد در کنار تو میسوزم...

 

ما منتظر عذاب میمانیم...

ولی چرا من؟

 

راه من اینه...پس من به بهترین نوع آن را کامل میکنم...........

.................................

تمام کسانی که دارن حرفای منو میخونن...

من...

 

نمیدونم چه جوری بگم میخوام چیکار کنم ...شاید نباید بگم... از من پیروی نکنید...لطفا...فقط

 

من را تا پایان این زندگی همراهی کنید...چیزی هم به پایانش نمونده... 

نمایش داره شروع میشه ودرها در حال باز شدنن

 

وتو از من دور نمون... احساسات را گم کردهام...

دگه هیچ چیز برام مهم نیست ...

خون آهویی که روی من ریخته از من نیست ...

و تو مرا گم کردی...

متاسفم... همین

ديگه تحمل هيچ چيزي رو ندارم ...خيلي از اين دنيا بريدم و...

 

از چيزيكه هستم متاسفم ...ولي خدا مرا آفريده و وجود

من رو به من داده پس من از خودم خوشم مياد ولي خود خدا منو در جهنم

ميسوزاند...و شيطان به جاي فرشته ي مرگ براي بردن من اقدام ميكند..

. ما همه حيوانيم بعضي پرندگان كوچك...و بعضي حيوانات اهلي و خوب

تعداد كمي هم حيوانات وحشي...

به اين فكر كرديد كه چقدر بد هستيد لطفا دنبالش نريد چون جز ... چيز

ديگري ندارد سگ از زندگي خود بيزار نيست ولي از بوجود آمدن خود زوزه

ميكشد ...

بوسه ي تو چشمان مرا سرخ كرد

من عاشقانه  اون رو دوست دارم نميدونم اين علاقه از كي شروع شد

ولي...  

 

سردی لوله ی تفنگ را زیر گردنم احساس میکنم . . .

مستقیم به سمت خدا نشانه گرفتم . . .

و از خدا بخاطر اعمالی که بعد ها انجام میدهم با تمام وجودم تقاضای بخشش دارم . . .

هر چند شاید بخشیده نشوم . . .

من اینبار میخوام خیلی ساده با شما صحبت کنم بدون جمله ای فلسفی و بدون شعرو...

این آخرین نوشته ی من نیست و من چند بار دیگر برای شما مینویسم ولی فقط چند بار....

اکثر مردم مثل همن . هر کس فکر میکنه خاص و با دیگران فرق میکنه...توی اکثر وبها مینویسن که خسته شدم و دیگه تحمل ندارم و تنهام و از این جور چیزا ولی آخرش چی ؟ ایا این افراد هدفی هم دارن یا فقط انکه میگن من خاص هستم و به من نگاه کنید و فقط میخوان جلب توجه کنن . .

من از انسانهای ضعیف بدم میاد و انسان باید با هدف جلو بره و اگر میگه من تنهام راست بگه و اگه میگه من بد هستم و خودمو یا دیگران را میکشم روی حرفش بمونه ....میفهمین که من چی میگم چون اینبار واضح صحبت میکنم . . .

من بار ها و بارها نوشتم بفهمین منظور من چیه....ولی شما ...اشکال نداره شاید اشتباه از من بوده که در مورد شما اشتباه فکر کردم . . .

من هم یکی هستم مثل بقیه و فقط شاید یکی از انتخاب شده ها باشم همین...اکثر شما از من پرسیدین که منظورم از این نوشته ها چیه و چرا من اینا رو مینویسم؟ و من جوابتونو میدم ...

پس دقت کنید . . .

نمیدونم شما چارلز منسون رو میشناسین یا نه او بزرگترین قاتل زنجیره ای دنیاست و سالها پیش به همراه چند نفراز هیپی ها بیش از 40 نفر را کشتند و روی پوستشون چیزایی نوشتند یکی از نوشته ها این بود :

مرگ بر خوك ها ، برخيز و نگاه کن ...

خلاصه میکنم در آخرین روز دادگاه این مرد . وقتی از او پرسیدند آخرین دفاعت را بگو . این خواننده ی بزرگ شعری خواند بسیار زیبا و بعد نشست و یک دقیقه بعد تمامی دوستانش با هم تمامی قتل ها را بر عهده گرفتند و چارلز فقط به حبس ابد محکوم شد و بقیه همه اعدام شدند ....

اینارو برای اطلاع نگفتم . بهش خوب فکر کنید . . .

. .

همه فکر میکنن با بقیه فرق دارن . . .اما چرا من این فکر را میکنم . . .

دیگه برام مهم نیست راجب من چی فکر میکنید و شاید با خودتون بگید تو هم یکی مثل همه . . .

من یکی هستم مثل دیگران و میدونم کارهایی که من میکنم شاید افرادی باشن که انجام بدهند . . .

ولی من یه چیزی دارم که کمتر کسی داره....نمیدونم بگم یا نه ولی...

شما خودتون اینو خواستین و من مجبور شدم واضح صحبت کنم

شما میتونین هر طور که دلتون میخواد راجب من فکر کنین . من دیدم این اشعار و جملات فلسفی بی فایده است و مجبور شدم واضح صحبت کنم . . .

من همیشه به لحظه ی اعدام خودم فکر میکنم و این قلب منو میلرزونه . . .

من چند بار دیگه بیشتر آپ نمیکنم چون دلیلی نمیبینم . . . به جز چند نفر از شما بقیتون به حرفام فکر نکردین و به احترام اون چند نفر که خودشون میدونن چه کسانی هستند من چند بار دیگه آپ میکنم و بعد این وب را حذف میکنم . . .هدف من از این نوشته ها فقط این بود که ببینم اگر خودم باشم مردم با من چه رفتاری میکنند و در مورد من چه فکری  میکنند و خب شاید تنهایی هم در ساخت این وب مهم بوده و من فقط میخواستم با کسی صحبت کنم . ولی شما . . .

من میخوام اول هر چی در این دنیا هست ببینم و بعد کارمو شروع کنم . . .

من هنوز یک انسانم . . .و یک انسان باقی میمونم . . .و یک انسان . . .

شاید این سرنوشت من بوده مثل خیلی از .....های دنیا که در تاریخ میمونن .

این بار زیاد حرف زدم بر خلاف عادت و علاقه ام ولی شاید لازم بود . . . منو ببخشید . . .

امیدوارم این بار منظور منو کاملا فهمیده باشید.اگر دوست دارید که من  اگه دوباره آپ کردم خبرتون کنم در قسمت نظرات اینو از من بخواهید تا من بدونم کدامیک از شما هنوز به حرفام علاقه دارید . . .


+ دنياي ما مثل يك زيرسيگاري است
و ما مثل سيگاري مي سوزيم و خاكستر مي شويم
و هر چه بيشتر گريه كنيم خاكسترهاي ما تبديل به لجن مي شوند

دوست دارم به زیبا ترین مکان هستی بروم و با صدای بلند فقط گریه کنم و چشم به بخشش خدا بدوزم.

. . . خداحافظ دوستان عزیز من 

 

 

 

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده یه نفری